به خاطر یک مشت دلار

ایام مدرسه یادآور خاطرات تلخ و شیرین است که هر کس کم‌ وزیاد با آن‌ها در ذهن و رؤیاهای خود سر و کله می‌زند. یکی از خاطرات آن ایام زنگ فارسی و مشق و دیکته بود، معلم از روی کتاب فارسی می‌خواند و بچه‌ها می‌نوشتند و یکی که عقب می‌افتاد دادش درمی‌آمد، آن یکی که قلمش می‌شکست تا بتراشد التماس می‌کرد که معلم توقف کند. یادش بخیر ایام راهنمایی زنگ دیکته خانم رجبی بسیار باوقار و با ابهت کلمه‌ها را یکی ‌یکی می‌خواند و گوش به حرف هیچ ‌کس هم نمی‌داد، خلج کله می‌کشید و از روی دست بغلی خود می‌نوشتف خانم رجب ...

نمایش خبر در سایت مبدا