این گروه خشن/ به زبان جلال میگویم آدم غرب زده قرتی است اصالت ندارد
یکی گفت ویرانی دلوجان دیگری گفت خودباختگی و بعدی گفت توسعهنیافتگی و هر سه مرادشان یکی بود.
جلال آلاحمد مینویسد غربزدگی مثل وبازدگی سرمازدگی یا گرمازدگی سنزدگی آنگونه که گندم را میپوساند ظاهرش سالم است و از درون پوک شده و به پفی بنده است.
حکایت غرب و غربزدگی حکایت دور و درازی است اما ته غربزدگی به کاهدانی میماند که دزدی بر آن دست یابد و مغبون شود، نه که من بگویم بگردید و بخوانید آنها که اینگونه زیستهاند و سالها بر خر مراد غرب سوار بودهاند چگونه سر خر را چرخاندهاند و دست از پا در ...