حکایت‌المدخل فی اشتیاقِ بر کَل‌کَل

کاشان فردا – مرتضی دهقان/روزگارانی بود آزگار، زیر گنبد کبود و چرخِ دوار که در قاسان، شهر نیکان و خاصان، شایعاتِ بی‌اساس از سوی عام و خاص در بابِ مدخلِ شهر بر زبانِ ریز و درشت در جریان بود و ابریشم‌الممالک از این حالتِ هالِک در بی‌تابی و نوسان. ناگاه در این میان، مطالبه‌گران، نامه نبشتندی که ای شهردار، چه نشسته‌ای بی‌کار؟! ابریشم‌الممالک فارق از دردهای بی‌شمارِ شهر، تلخیِ نقدهای چون زهر چشید و دردی بی‌حد، بر جانش چنباتمه زد و با دلِ ریش‌ریش به خویش گفت! “یارب مب ...

نمایش خبر در سایت مبدا