غمگینترین تولد دنیا
کاشان فردا – امروز تولد پسرم بود؛ غمگینترین تولد دنیا!
امروز خدا آن موجود کوچک و نحیف و بیمار را فرستاده بود که به من نشان بدهد چقدر کوچکم.
چقدر رنج عمیق و ناگهانی است.
مثل همیشه داشتم شاد و سرخوش با بچههای کلاس حرف میزدم که آمد. مثل یک فرشته غمگین با دستهای کوچک سیاه، چشمی بیمار و لباسهایی که بهشدت مندرس بود. ایستاد در چشمهای من نگاه کرد و از آنجا که نمیتوانست حرف بزند، چیزهای نامفهومی گفت که معنیاش را آن موقع نفهمیدم.
چند دقیقه بعد با همراهی یکی از بچهها، منزلشان را دیدم.
این ...