قالي كاشان ؛ شعري از عباس خوش عمل كاشاني
قالی کاشان بهشت رنگهاست رنگهایش نغمه ی آهنگهاست گوش دل بگشا که از هر ریشه ای میتراود پرتو اندیشه ای گر دلت را درک آن اندیشه بود با تو میگوید سخن هر تار و پود فرش ما با نقش محراب و ترنج یک جهان گنج است اما برده رنج هر رجش زانگشت ریش دختری پیش چشمت میگشاید دفتری دفتری کز سطرهای بیش و کم خورده با خون سرانگشتی رقم شیرزنهای نجیب این دیار هر یکی نقش آفرین صد بهار خون دل خوردند و قالی بافتند در عوض گنج تعالی یافتند آن تعالی کز پی زحمت بود چشمه سار جاری رحمت بود پای هر قالی که زیراندازتوست دستهایی از سل ...